۲۶۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۵۵

باده می نوش و جام را می بین
خلق را مظهر خدا می بین

قدمی نه به خلوت درویش
پادشه همدم گدا می بین

ای که گوئی کجا توانم دید
دیده بگشا و هر کجا می بین

نور چشمست و در نظر پیداست
نظری کن به چشم ما می بین

نالهٔ زار مبتلا بشنو
حال مسکین مبتلا می بین

دُرد دردش مدام می نوشم
همدم ما شو و دوا می بین

نعمت الله را به دست آور
سید و بنده را بیا می بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.