هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که از ناز و نعمت دنیوی خسته شده و تصمیم گرفته از آن دوری کند. او قصد دارد خود را از دسترس دیگران پنهان کند تا از شر مزاحمتها در امان بماند و به دنبال آرامش و خلوت با خداوند است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۰۱
سیر گشتم زِ نازهایِ خَسان
کَم زَنَم من چو روغن بَلَسان
بَعد ازین شَهْد را نَهان دارم
تا نَیُفتند اَنْدَرو مگسان
خویش را بَعد ازین چُنان دُزدم
که نیابند مَر مرا عَسَسان
هر زمان جانِبِ دِگَر تازم
بیرَفیقان و صاحِبان و کَسان
ای خدا در تو چون گُریختهام
این چُنین قوم را به من مَرَسان
کَم زَنَم من چو روغن بَلَسان
بَعد ازین شَهْد را نَهان دارم
تا نَیُفتند اَنْدَرو مگسان
خویش را بَعد ازین چُنان دُزدم
که نیابند مَر مرا عَسَسان
هر زمان جانِبِ دِگَر تازم
بیرَفیقان و صاحِبان و کَسان
ای خدا در تو چون گُریختهام
این چُنین قوم را به من مَرَسان
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.