۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۰۱

سیر گشتم زِ نازهایِ خَسان
کَم زَنَم من چو روغن بَلَسان

بَعد ازین شَهْد را نَهان دارم
تا نَیُفتند اَنْدَرو مگسان

خویش را بَعد ازین چُنان دُزدم
که نیابند مَر مرا عَسَسان

هر زمان جانِبِ دِگَر تازم
بی‌رَفیقان و صاحِبان و کَسان

ای خدا در تو چون گُریخته‌ام
این چُنین قوم را به من مَرَسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.