هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از سید موحدی، بر محوریت عشق و عرفان تمرکز دارد. شاعر از جدایی نالیده و اتحاد با معشوق را میطلبد. او عشق را جان عاشق و دلیل حیات میداند و خود را گدای عشق معرفی میکند. فضای شعر، میخانه و خلوتگاه عرفانی است و بر مفهوم «میان» بودن (وحدت در کثرت) تأکید دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند «میخانه» نیازمند درک فلسفی و بلوغ فکری است که معمولاً از نوجوانی به بعد قابل درک میشود.
غزل شمارهٔ ۱۲۸۲
از ما مکن کنار که مائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
نوری از آن کنار به ما رو نمود باز
روشن چو آفتاب نمائیم در میان
گر نه مراد اوست که گیریم در کنار
با این و آن همیشه چرائیم در میان
بسته کمر به خلوت میخانه می رویم
آنجا میان خویش گشائیم در میان
عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما
مائیم حی و عشق نمائیم در میان
عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار
عشقیم و آمدیم که مائیم در میان
سید موحدیست که سلطان گدای اوست
اندیشه کج مبر که گدائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
نوری از آن کنار به ما رو نمود باز
روشن چو آفتاب نمائیم در میان
گر نه مراد اوست که گیریم در کنار
با این و آن همیشه چرائیم در میان
بسته کمر به خلوت میخانه می رویم
آنجا میان خویش گشائیم در میان
عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما
مائیم حی و عشق نمائیم در میان
عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار
عشقیم و آمدیم که مائیم در میان
سید موحدیست که سلطان گدای اوست
اندیشه کج مبر که گدائیم در میان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.