هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که بر اهمیت جستجوی معنا، عشق و ایمان تاکید دارد. شاعر از مخاطب میخواهد از ظواهر بگذرد و به باطن و حقیقت بپردازد، عشق را بجوید، از مادیات دل بکند و به دنبال معنویات برود. همچنین، اشارههایی به مستی عرفانی و خرابات مغان دارد که نماد فضای عرفانی و رهایی از تعلقات دنیوی است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به مستی و خرابات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۱۲
جان فدا کن وصل جانان را بجو
دُرد دردش نوش درمان را بجو
عشق زلفش سر به سودا می کشد
مجمع زلف پریشان را بجو
بگذر از صورت چو ما معنی طلب
کفر را بگذار و ایمان را بجو
گنج او در کنج دل گر یافتی
گنج را بگذار و سلطان را بجو
ذوق از مخمور نتوان یافتن
ذوق خواهی خیز و مستان را بجو
گوهر این بحر ما گر بایدت
همچو غواصان تو عمان را بجو
همت عالی نخواهد غیر آن
گر تو عالی همتی آن را بجو
در خرابات مغان ما را طلب
می بنوش و راحت جان را بجو
نعمت الله جو که تا یابی امان
ساقی سرمست رندان را بجو
دُرد دردش نوش درمان را بجو
عشق زلفش سر به سودا می کشد
مجمع زلف پریشان را بجو
بگذر از صورت چو ما معنی طلب
کفر را بگذار و ایمان را بجو
گنج او در کنج دل گر یافتی
گنج را بگذار و سلطان را بجو
ذوق از مخمور نتوان یافتن
ذوق خواهی خیز و مستان را بجو
گوهر این بحر ما گر بایدت
همچو غواصان تو عمان را بجو
همت عالی نخواهد غیر آن
گر تو عالی همتی آن را بجو
در خرابات مغان ما را طلب
می بنوش و راحت جان را بجو
نعمت الله جو که تا یابی امان
ساقی سرمست رندان را بجو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.