هوش مصنوعی: این متن به ارزش عشق و فقر معنوی در مقابل ثروت مادی می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق و درد دل را به هیچ قیمتی نمی‌فروشد و از مادیات دنیوی چشم‌پوشی می‌کند. او عقل و طاعت ظاهری را بی‌ارزش می‌داند و به عشق و فقر معنوی افتخار می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۳۱

دنیا و آخرت بر رندان به نیم جو
صد دل به حبه ای و دو صد جان به نیم جو

سودا نگر که عشق به صد جان خریده ایم
بفروختیم روضهٔ رضوان به نیم جو

با گنج عشق مخزن قارون به پولکی
با ملک فقر ملک سلیمان به نیم جو

با درد دل خوشیم دوا را چه می کنیم
داروی ماست دردش و درمان به نیم جو

ای عقل جو فروش که گندم نمایدت
کاه است و هست و کاه فراوان به نیم جو

گوئی که هست خرمن طاعت مرا بسی
صد خرمن چنین بر یاران به نیم جو

ما بنده ایم و سید ما نعمت الله است
جائی که نیست بندهٔ جانان به نیم جو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.