هوش مصنوعی:
این متن عرفانی از مولانا یا شاعری دیگر است که دربارهٔ راه عشق و عاشقی سخن میگوید. شاعر تأکید میکند که راه عشق بینهایت است و عاشق باید از تعلقات دنیوی مانند نام و نشان بگذرد و بیخیال این و آن شود. همچنین، به مفاهیمی مانند ذوق شراب عرفانی، خرابات، و رسیدن به مرحلهٔ لامکانی اشاره میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای شراب و خرابات است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک این مفاهیم نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۳۳۲
در ره عاشقی به جان می رو
عاشقانه به جان روان می رو
راه عشاق را نهایت نیست
جاودان همچو عاشقان می رو
بی نشان است راه اهل طریق
بگذر از نام و بی نشان می رو
ذوق داری که جام می نوشی
بر در خانهٔ مغان می رو
این و آن را به این و آن بگذار
بی خیالات این و آن می رو
بی سر و پا رفیق یاران باش
از مکان سوی لامکان می رو
در خرابات می رود سید
با چنین همرهی چنین می رو
عاشقانه به جان روان می رو
راه عشاق را نهایت نیست
جاودان همچو عاشقان می رو
بی نشان است راه اهل طریق
بگذر از نام و بی نشان می رو
ذوق داری که جام می نوشی
بر در خانهٔ مغان می رو
این و آن را به این و آن بگذار
بی خیالات این و آن می رو
بی سر و پا رفیق یاران باش
از مکان سوی لامکان می رو
در خرابات می رود سید
با چنین همرهی چنین می رو
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.