۲۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۴۵

آینهٔ جمال او نیست به جز جلال او
نیست به جز جلال او آینهٔ جمال او

مست می زلال او جان منست روز و شب
جان منست روز و شب مست می زلال او

صورت بی مثال او داده مثال خود مرا
داده مثال خود مرا صورت بی مثال او

دیده ام آن جمال او در همه حسن دلبران
در همه حسن دلبران دیده ام آن جمال او

نقش خیال خال او نور سواد چشم ما
نور سواد چشم ما نقش خیال خال او

عاشق ذوق حال او طالب ذوق حال ما
طالب ذوق و حال ما عاشق ذوق حال او

نقش خوش خیال او بسته خیال در نظر
بسته خیال در نظر نقش خوش خیال او

در حرم وصال او محرم نعمت اللهم
محرم نعمت اللهم در حرم وصال او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.