۲۴۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۶۴

این دوئی از چه خاست از من و تو
بی من و تو یکی بود نی دو

عقل گوید دوئی ولی مشنو
بگذارش بگو برو می گو

عشق داری در آ در این دریا
عین ما را به عین ما می جو

همه عالم وجود از او دارند
غیر او را وجود دیگر کو

چشم احول یکی دو می بیند
دو نماید در آینه یک رو

آفتابست و عالمی سایه
سایهٔ او کجا بود بی او

سید ما غلام حضرت اوست
پادشاهان به نزد او آنجو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.