۲۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۷۰

عمر بر باد می رود بی او
کی بود زندگی چنین نیکو

نفسی عمر را غنیمت دان
حاصل عمر خود ز خود می جو

ما چنین مست و عقل مخمور است
گو برو هر چه بایدش می گو

در دلم جز یکی نمی گنجد
غیر آن یک بگو که دیگر کو

گر هزار است و گر هزار هزار
نزد عارف یکیست بی من و تو

احول است آن که یک به دو بیند
تو چو احول نه ای نبینی دو

ذکر سید همیشه این باشد
وحده لا اله الا هو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.