هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از نعمت الله ولی، وحدت وجود و یگانگی جان و جانان را بیان می‌کند. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند آینه، میخانه و ساقی، به وحدت در عین کثرت و ناپایداری دنیوی اشاره دارد. او تأکید می‌کند که تمام عالم در حقیقت یکی است و دوگانگی ناشی از نگاه محدود انسان است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند میخانه و ساقی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۸

آینه بردار تا ببینی در او
جان و جانان خوش نشسته روبرو

جز یکی در جمله عالم هست نیست
این دوئی پیدا شده از ما و تو

آب چشم ما به هر سو شد روان
آبرو جوئی بیا از ما بجو

خم میخانه به یک دم درکشم
خود چه باشد پیش ما جام و سبو

تا میانش در کنار آورده ایم
مو نمی گنجد میان ما و او

در دو عالم جز یکی دیدیم نه
چشم احول آن یکی بیند به دو

نعمت الله مست و در کوی مغان
در پی ساقی روان شد سو به سو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.