هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و عاشقانه از زبان شاعری بیان میشود که دل در گرو عشق و رندی دارد. او از نشستن در کنار بیدلان و مغان، حکایت از عشق جاودان میکند و معتقد است معشوق همیشه با عاشقان است. شاعر خود را مانند بلبلی در هوای معشوق میداند و از رندی و بیخانمانی به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۹۲
عمریست تا دل من با بیدلان نشسته
خوش گوشه ای گرفته در کنج جان نشسته
رندی حیات جاوید یابد که از سر ذوق
مستانه در خرابات خوش با مغان نشسته
سلطان عشق بنشست برتخت دل چو شاهی
تختی چنین که دیده شاهی چنان نشسته
خوش بلبلی است جانم کاندر هوای جانان
نالد به ذوق دایم در گلستان نشسته
گر عاشقی ز خود جو معشوق خویشتن را
زیرا که او همیشه با عاشقان نشسته
بر گرد قطب یاران پرگاروار گردند
سرگشته در کناره او در میان نشسته
رندی چو نعمت الله جوئی ولی نیابی
برخاسته ز عالم بی خان و مان نشسته
خوش گوشه ای گرفته در کنج جان نشسته
رندی حیات جاوید یابد که از سر ذوق
مستانه در خرابات خوش با مغان نشسته
سلطان عشق بنشست برتخت دل چو شاهی
تختی چنین که دیده شاهی چنان نشسته
خوش بلبلی است جانم کاندر هوای جانان
نالد به ذوق دایم در گلستان نشسته
گر عاشقی ز خود جو معشوق خویشتن را
زیرا که او همیشه با عاشقان نشسته
بر گرد قطب یاران پرگاروار گردند
سرگشته در کناره او در میان نشسته
رندی چو نعمت الله جوئی ولی نیابی
برخاسته ز عالم بی خان و مان نشسته
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.