هوش مصنوعی:
این متن بیانگر تحول روحی و عرفانی شاعر است که از خودبیخودی به خداآگاهی میرسد. او با عشق به یوسف جان (نماد زیبایی و کمال) از تاریکیهای درون رها شده و به نور حقیقت دست مییابد. در نهایت، با درک وحدانیت خدا، به مقام فنا در ذات الهی و بقای در او میرسد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم متن را برای گروههای سنی پایینتر چالشبرانگیز میکند.
غزل شمارهٔ ۱۴۳۶
به خدا تا ز خود شدم آگاه
بی خدا نیستم دمی والله
گرد کنج خراب می گشتیم
تا به گنجی فرو شدم ناگاه
یوسف جان نازنین تنم
سوی مصر دل آمد از تک چاه
مهر عشقش چو رو نمود به من
گرچه بودم هلال گشتم ماه
نور ظاهر شد و نماند ظلام
گشت فانی غلام و باقی شاه
چون همه اوست غیر او کس نیست
گفته ام لا اله الا الله
لاجرم سید وجود خودم
نعمت اللهم وز خود آگاه
بی خدا نیستم دمی والله
گرد کنج خراب می گشتیم
تا به گنجی فرو شدم ناگاه
یوسف جان نازنین تنم
سوی مصر دل آمد از تک چاه
مهر عشقش چو رو نمود به من
گرچه بودم هلال گشتم ماه
نور ظاهر شد و نماند ظلام
گشت فانی غلام و باقی شاه
چون همه اوست غیر او کس نیست
گفته ام لا اله الا الله
لاجرم سید وجود خودم
نعمت اللهم وز خود آگاه
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.