هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و وفاداری به شاه و خداوند است. شاعر از دیدار با شاه درون پرده سخن می‌گوید و دیگر نیازی به رفتن به خرگاه نمی‌بیند. او خود را خاک محقری در راه شاه می‌داند و تمام دارایی‌های خود را از آنِ شاه و خدا می‌شمرد. متن همچنین به نعمت‌های الهی و سلطنت دو جهان اشاره دارد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۳۷

هر بنده که سوی شه برد راه
هم شاد بود به دولت شاه

ما شاه درون پرده دیدیم
دیگر نرویم سوی خرگاه

ای شاه تو قرص آفتابی
ما خاک محقریم در راه

تو جان طلبی و ما نخواهیم
هستیم در این سخن به اکراه

ما زان تو ایم هر چه داریم
العبد و ماله لمولاه

هست از نظر تو ناظر حق
سلطان دو کون نعمت الله
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.