۲۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۱۷

ماه من امشب برآمد خوش خوشی
دلبرم از در درآمد خوش خوشی

در چنین شب این چنین ماه تمام
وه که خویم در خور آمد خوش خوشی

چشم من روشن شد از دیدار او
آرزوی من برآمد خوش خوشی

خوش خوشی از مجلس ما رفته بود
لطف کرد و دیگر آمد خوش خوشی

بس که آب دیده ام بر خاک ریخت
سرو نازم در برآمد خوش خوشی

خستهٔ هجرش به امید وصال
خوشتر است و بهتر آمد خوش خوشی

نعمت الله خوش خوشی عالم گرفت
در همه جا بر سرآمد خوش خوشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.