هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از نعمت الله ولی است که به موضوعات وحدت وجود، عشق الهی، و مستی معنوی میپردازد. شاعر با بیانهای مختلف تأکید میکند که همه چیز از آنِ خداست و انسان در جستجوی حقیقت، گاه راه را گم میکند. در نهایت، یار (خدا) در نزدیکی است، اما انسان سرگشته به دنبال او میگردد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند 'مینوشی' و 'مستی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
جان و جانان توئی چه پنداری
باش یکتا دوئی چه پنداری
از حدوث قدم چه می گوئی
کهنه و نو ، نوی چه پنداری
گفتمت عاشقانه می ، می نوش
قول ما نشنوی چه پنداری
راه میخانه را غلط کردی
به خطا می روی چه پنداری
ما چنین مست و تو چنان مخمور
تو چو ما کی شوی چه پنداری
یار در خانه و تو سرگشته
در به در می روی چه پنداری
می و جامی و سید و بنده
نعمت الله توئی چه پنداری
باش یکتا دوئی چه پنداری
از حدوث قدم چه می گوئی
کهنه و نو ، نوی چه پنداری
گفتمت عاشقانه می ، می نوش
قول ما نشنوی چه پنداری
راه میخانه را غلط کردی
به خطا می روی چه پنداری
ما چنین مست و تو چنان مخمور
تو چو ما کی شوی چه پنداری
یار در خانه و تو سرگشته
در به در می روی چه پنداری
می و جامی و سید و بنده
نعمت الله توئی چه پنداری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.