هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عشق است که درمانی جز فریاد و ناله ندارد. شاعر از عشق خود می‌گوید که مانند دریا در چشمانش موج می‌زند و هر گوشه‌ای را به تلاطم می‌اندازد. او به می‌نوشی و شادی علاقه دارد، اما از زهد و پارسایی دوری می‌کند. شاعر خود را مجنون و حیران می‌داند و لیلی را از خود و خود را از لیلی جدا نمی‌بیند. در پایان، او خود را مانند سید، عاشقی دردمند می‌داند که در هر جستجویی یافت نمی‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴۶

دارم از عشق درد دل خیلی
نیست درمان به غیر واویلی

چشم ما بحر در نظر دارد
کرده هر گوشه ای روان سیلی

هست ما را به میخوری ذوقی
نیست ما را به زاهدی میلی

من مجنون ندانم از حیرت
لیلی از خویش و خویش از لیلی

عاشق درمند چون سید
نتوان یافتن به هر خیلی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.