۲۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۴۶

دارم از عشق درد دل خیلی
نیست درمان به غیر واویلی

چشم ما بحر در نظر دارد
کرده هر گوشه ای روان سیلی

هست ما را به میخوری ذوقی
نیست ما را به زاهدی میلی

من مجنون ندانم از حیرت
لیلی از خویش و خویش از لیلی

عاشق درمند چون سید
نتوان یافتن به هر خیلی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.