۲۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸

وجودی در همه عالم عیان است
ولی از دیدهٔ مردم نهان است

به هر آئینه حسنی می نماند
ز هر برجی به شکلی نو برآید

تو نقد گنج او در کنج عالم
طلب این کنج و این گنجینه فافهم

حقیقت در دو عالم جز یکی نیست
یکی هست و در آن مأوا شکی نیست

خیال ار نقش می بندد به خوابی
جز او تعبیر خوابی خود نیابی

ز می جامیست پر می بر کف ما
حبابی می نماید عین دریا

که دارد این چنین ذوقی که ما راست
که ذوق ما همه عالم بیاراست

معانی بیان نعمت الله
بپرس از آفتاب و حضرت ماه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.