هوش مصنوعی:
این متن شعری است که عشق و اشتیاق شدید به معشوق را بیان میکند. شاعر از تأثیرات عمیق عشق بر روح و جسم خود سخن میگوید و از بیقراری و بیتابی خود در غیاب معشوق مینالد. او از تغییرات شگرفی که عشق در وجودش ایجاد کرده است، مانند تبدیل آتش به آب و از دست دادن عقل، سخن میگوید. شاعر همچنین از وفاداری و فداکاری خود در راه عشق و معشوق صحبت میکند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۲۱۵۷
سنگ شِکاف میکُند در هَوَسِ لِقایِ تو
جانْ پَر و بال میزَنَد، در طَرَبِ هوایِ تو
آتشْ آب میشود، عقلْ خَراب میشود
دشمنِ خواب میشود دیدهٔ من برایِ تو
جامهٔ صبر میدَرَد، عقل زِ خویش میرَوَد
مَردم و سنگ میخورَد عشقِ چو اژدَهایِ تو
بَند مَکُن رَونده را، گریه مَکُن تو خنده را
جور مَکُن، که بَنده را نیست کسی به جایِ تو
آبِ تو چون به جو رَوَد، کِی سُخَنم نِکو رَوَد؟
گاه دَمَم فرو رَوَد، از سَبَبِ حیایِ تو
چیست غذایِ عشقِ تو؟ این جِگَرِ کبابِ تو
چیست دلِ خَرابِ من؟ کارگَهِ وَفایِ تو
خابیه جوش میکُند، کیست که نوش میکُند؟
چَنگْ خروش میکُند، در صِفَت و ثَنایِ تو
عشق دَرآمَد از دَرَم، دست نهاد بر سَرَم
دید مرا که بیتواَم، گفت مرا که وایِ تو
دیدم صَعْب مَنْزِلی، دَرهَم و سخت مُشکلی
رفتم و ماندهاَم دلی کُشته به دست و پایِ تو
جانْ پَر و بال میزَنَد، در طَرَبِ هوایِ تو
آتشْ آب میشود، عقلْ خَراب میشود
دشمنِ خواب میشود دیدهٔ من برایِ تو
جامهٔ صبر میدَرَد، عقل زِ خویش میرَوَد
مَردم و سنگ میخورَد عشقِ چو اژدَهایِ تو
بَند مَکُن رَونده را، گریه مَکُن تو خنده را
جور مَکُن، که بَنده را نیست کسی به جایِ تو
آبِ تو چون به جو رَوَد، کِی سُخَنم نِکو رَوَد؟
گاه دَمَم فرو رَوَد، از سَبَبِ حیایِ تو
چیست غذایِ عشقِ تو؟ این جِگَرِ کبابِ تو
چیست دلِ خَرابِ من؟ کارگَهِ وَفایِ تو
خابیه جوش میکُند، کیست که نوش میکُند؟
چَنگْ خروش میکُند، در صِفَت و ثَنایِ تو
عشق دَرآمَد از دَرَم، دست نهاد بر سَرَم
دید مرا که بیتواَم، گفت مرا که وایِ تو
دیدم صَعْب مَنْزِلی، دَرهَم و سخت مُشکلی
رفتم و ماندهاَم دلی کُشته به دست و پایِ تو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.