هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و وابستگی شدید شاعر به معشوق است. شاعر خود را به چرخ، ماه و شمع تشبیه می‌کند که همه‌ی وجودش در گرو معشوق است. او از عشق شمس تبریزی و بی‌قراری خود سخن می‌گوید و خود را دیوانه‌ای می‌داند که حتی دیوانگان را مهار می‌کند. شاعر تأکید می‌کند که هر چیزی غیر از عشق را از دل خود بیرون می‌راند و تنها به معشوق وفادار است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۶۶

دِگَرباره بِشوریدم، بِدان سانم به جانِ تو
که هر بَندی که بَربَندی بِدَرّا نَم، به جانِ تو

چو چَرخَم من، چو ماهم من، چو شمعَم من، زِتابِ تو
همه عقلَم، همه عشقم، همه جانم، به جانِ تو

نِشاطِ من زِ کارِ تو، خُمارِ من زِ خارِ تو
به هر سو رو بِگَردانی، بِگَردانم، به جانِ تو

غَلَط گفتم، غَلَط گفتن دَرین حالَت عَجَب نَبْوَد
که این دَمْ جام را از میْ نمی‌دانم، به جانِ تو

من آن دیوانهٔ بَندم، که دیوان را هَمی‌ بَندم
منِ دیوانه دیوان را سُلَیمانم، به جانِ تو

به غیرِ عشق، هر صورتْ که آن سَر بَرزَنَد از دل
زِ صَحْنِ دل همین ساعت بُرون رانَم، به جانِ تو

بیا ای او که رفتی تو، که چیزی کو رَوَد آید
نه تو آنی به جانِ من، نه من آنَم، به جانِ تو

اَیا مُنْکِر دَرونِ جان مَکُن اِنْکارها پنهان
که سِرِّ سَرنوشتَت را فروخوانَم، به جانِ تو

زِعشقِ شَمسِ تبریزی، زِبیداریّ و شَبخیزی
مِثالِ ذَرّهٔ گَردان، پَریشانم، به جانِ تو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.