هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از تفاوتهای خود با دیگری سخن میگوید. او خود را فردی بیزار از دنیا و بازار آن توصیف میکند، در حالی که دیگری را به عنوان دلالی میبیند که به سوی بازار میرود. شاعر از شکستن توبه و بیاعتنایی به دنیا سخن میگوید، در حالی که دیگری را فردی مذهبی و پایبند به آداب دینی میداند. در نهایت، شاعر به فضل شمسالدین تبریز اشاره میکند و از دیگری میخواهد که بدون دیدن حقیقت، به اقرار خود ادامه دهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند توبه و بیاعتنایی به دنیا ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۷۸
تو کمترخوارهیی، هُشیار میرو
میانِ کَژرُوان، رَهْوار میرو
تو آن خُنْبی که من دیدم ندیدی
مرا خُنْبَک مَزَن ای یار میرو
زِ بازارِ جهان بیزار گشتم
تو دَلّالی، سویِ بازار میرو
چو من ایزارِ پا دَستار کردم
تو پا بَردار و با دَستار میرو
مرا تا وقتِ مُردن کار این است
تو را کار است، سویِ کار میرو
مرا آن رِنْد بِشْکَستهست توبه
تو مَردِ صایِمی، ناهار میرو
شنیدی فَضْلِ شَمسُ الدّینِ تبریز
نداری دیده، در اِقْرار میرو
میانِ کَژرُوان، رَهْوار میرو
تو آن خُنْبی که من دیدم ندیدی
مرا خُنْبَک مَزَن ای یار میرو
زِ بازارِ جهان بیزار گشتم
تو دَلّالی، سویِ بازار میرو
چو من ایزارِ پا دَستار کردم
تو پا بَردار و با دَستار میرو
مرا تا وقتِ مُردن کار این است
تو را کار است، سویِ کار میرو
مرا آن رِنْد بِشْکَستهست توبه
تو مَردِ صایِمی، ناهار میرو
شنیدی فَضْلِ شَمسُ الدّینِ تبریز
نداری دیده، در اِقْرار میرو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.