هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود به عنوان منبع نور، شادی و آرامش یاد می‌کند. او معشوق را مرکز زندگی خود دانسته و هر آنچه دارد را از او می‌داند. شاعر تأکید می‌کند که دلش به سوی دیگری نمی‌رود و اگر هم برود، معشوق او را بازمی‌گرداند. این شعر پر از تصاویر شاعرانه و احساسات عمیق است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۳

نورِ دلِ ما، رویِ خوشِ تو
بال و پَرِ ما، خویِ خوشِ تو

عید و عَرَفه، خندیدنِ تو
مُشک و گُلِ ما، بویِ خوشِ تو

ای طالِعِ ما، قُرصِ مَهِ تو
سایه گَهِ ما، مویِ خوشِ تو

سَجده گَهِ ما، خاکِ دَرِ تو
جولان گَهِ ما، کویِ خوشِ تو

دلْ می‌نَرَوَد سویِ دِگَران
چون رفته بُوَد سویِ خوشِ تو

وَرْ دل بِرَوَد سویِ دِگَران
او را بِکَشَد اویِ خوشِ تو

ای مَستیِ ما از هستیِ تو
غوطه گَهِ ما، جویِ خوشِ تو

زَرّین شُدم از سیمین بَرِ تو
یک تو شُدم از تویِ خوشِ تو

سَر می‌نَهَم و چون سَر نَنَهَد؟
چوگانِ تو را، گویِ خوشِ تو

خامُش کُنم و خامُش، چو سُکُسْت
های و هویَم از هویِ خوشِ تو
وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.