هوش مصنوعی: متن داستانی است درباره مردی دانا (راد مرد) که با فردی نادان و بی‌اطلاع (غافل) گفتگو می‌کند. مرد دانا از او درباره غفران می‌پرسد و فرد نادان ادعا می‌کند که بسیار از آن خورده است. مرد دانا به او تذکر می‌دهد که شناخت نفس خود پیش‌نیاز شناخت خداوند است و انبیا نیز از درک کامل این معنا عاجزند. در پایان، متن بر ناتوانی علما در بافتن دین برای هر کسی تأکید می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم انتزاعی مانند شناخت نفس و ایمان، نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

التمثیل فی اصحاب تمنّی السوء

راد مردی ز غافلی پرسید
چون ورا سخت جلف و جاهل دید

گفت هرگز تو زغفران دیدی
یا جز از نام هیچ نشنیدی

گفت با ماست خورده‌ام بسیار
صد ره و بیشتر نه خود یکبار

تا ورا گفت راد مرد حکیم
اینت بیچاره اینت قلب سلیم

تو بصل نیز هم نمی‌دانی
بیهده ریش چند جنبانی

آنکه او نفس خویش نشناسد
نفس دیگر کسی چه پرماسد

وآنکه او دست و پای را داند
او چگونه خدای را داند

انبیا عاجزاند از این معنی
تو چرا هرزه می‌کنی دعوی

چون نمودی بدین سخن برهان
پس بدانی مجرّد ایمان

ورنه او از کجا و تو ز کجا
خامشی به ترا تو ژاژ مخای

علما جمله هرزه می‌لافند
دین نه بر پای هرکسی بافند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل فی ان الاستواء معقول والکیفیة مجهول
گوهر بعدی:فصل اندر درجات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.