هوش مصنوعی:
این متن یک نیایش عرفانی است که در آن شاعر به ستایش خداوند، بیان وابستگی و نیاز انسان به او، و درخواست هدایت و رحمت الهی میپردازد. شاعر تأکید میکند که همه چیز از خداوند است و تنها او میتواند انسان را از مشکلات نجات دهد. همچنین، این متن بیانگر عجز و نیاز انسان در برابر عظمت الهی و درخواست بخشش و یقین است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عجز انسان در برابر خداوند و نیاز به هدایت الهی ممکن است برای گروههای سنی پایین نامفهوم باشد.
فی کرمه و فضله
ای خداوند قایم و قدّوس
ملک تو نامماس و نامحسوس
از تو چیریم و بر تو چیر نهایم
به تو سیریم و از تو سیر نهایم
سوی ما گرچه هیچکس کس نیست
کرم تو نُویدگر بس نیست
دینمان دادهای یقینمان ده
گرچه این هست بیش از اینمان ده
گرچه بر نطع نفس شهماتیم
تشنهٔ وادی سماواتیم
کسی از بد همی نداند به
آنچه دانی که آن بهست آن ده
ای مراد امل نگاران تو
وی امید امیدواران تو
ای نهاندان آشکارا بین
تو رسانی امید ما به یقین
همه امید من به رحمت تست
جان و روزی همه ز نعمت تست
جگر تشنهمان ز کوثر دین
شربتیبخش پر ز نور یقین
نیست نز دانشی و نز هنری
جز تو سوی توام وکیل دری
هرچه بر من قضای تو بنوشت
همه نیکو بود نباشد زشت
هستم از هرکه هست جمله گریز
ناگزیرم تویی مرا بپذیر
بلبل عشق را ز گلبن جست
در ترنّم نوای این همه تست
باز ناز من از طریق نیاز
بر سر سدره میکند پرواز
ملکها راند هرکه سوی تو راند
باز درماند هرکه زین درماند
که رساند به من سخن جز تو
که رهاند مرا ز من جز تو
نخری بوی رنگ و دمدمه تو
زین همه وارهانم ای همه تو
عجز و بیچارگی و ضعف خری
نخری سستی و خری و تری
رنج بر درگه تو آسانیست
بیزبانی همه زباندانی است
همه را کُش تو از برای همه
پس قبول تو خونبهای همه
از تو برتافتن عنان اَمَل
چیست جز آیت و نشان زلل
صورت قهر در دلش روید
هر که جز مهر حضرتت جوید
سیرت ما ز صورت اشرار
وا رهان ای مهیمن اسرار
ملک تو نامماس و نامحسوس
از تو چیریم و بر تو چیر نهایم
به تو سیریم و از تو سیر نهایم
سوی ما گرچه هیچکس کس نیست
کرم تو نُویدگر بس نیست
دینمان دادهای یقینمان ده
گرچه این هست بیش از اینمان ده
گرچه بر نطع نفس شهماتیم
تشنهٔ وادی سماواتیم
کسی از بد همی نداند به
آنچه دانی که آن بهست آن ده
ای مراد امل نگاران تو
وی امید امیدواران تو
ای نهاندان آشکارا بین
تو رسانی امید ما به یقین
همه امید من به رحمت تست
جان و روزی همه ز نعمت تست
جگر تشنهمان ز کوثر دین
شربتیبخش پر ز نور یقین
نیست نز دانشی و نز هنری
جز تو سوی توام وکیل دری
هرچه بر من قضای تو بنوشت
همه نیکو بود نباشد زشت
هستم از هرکه هست جمله گریز
ناگزیرم تویی مرا بپذیر
بلبل عشق را ز گلبن جست
در ترنّم نوای این همه تست
باز ناز من از طریق نیاز
بر سر سدره میکند پرواز
ملکها راند هرکه سوی تو راند
باز درماند هرکه زین درماند
که رساند به من سخن جز تو
که رهاند مرا ز من جز تو
نخری بوی رنگ و دمدمه تو
زین همه وارهانم ای همه تو
عجز و بیچارگی و ضعف خری
نخری سستی و خری و تری
رنج بر درگه تو آسانیست
بیزبانی همه زباندانی است
همه را کُش تو از برای همه
پس قبول تو خونبهای همه
از تو برتافتن عنان اَمَل
چیست جز آیت و نشان زلل
صورت قهر در دلش روید
هر که جز مهر حضرتت جوید
سیرت ما ز صورت اشرار
وا رهان ای مهیمن اسرار
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در مناجات گوید
گوهر بعدی:فی الانابه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.