هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و علاقه‌ی خود به معشوق سخن می‌گوید. او معشوق را به خورشید تشبیه می‌کند که جهان را گرم می‌کند و از او می‌خواهد که توجه و محبتش را به او نشان دهد. شاعر همچنین از دشمنان و نامردان شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که در برابر آن‌ها از او حمایت کند. او اعلام می‌کند که تحت هر شرایطی مطیع معشوق است، اما شرط‌های خود را نیز دارد. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که لطف و محبتش را از او دریغ نکند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و تمثیل‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۳۸

بیا دل بر دلِ پُردَردِ من نِهْ
بیا رُخْ بر رُخانِ زَردِ من نِهْ

تویی خورشید، وَزْ تو گرمْ عالَم
یکی تابش بر آهِ سَردِ من نِهْ

چو مُهره‌یْ توست مِهْرِ جُمله دل‌ها
بَرین نَطْعِ هوای نرد من نه

بیار آن مُعجِزِ هر مَرد و زن را
به پیشِ دُشمنِ نامَردِ من نِهْ

به هر شَرطی که بِنْهی، من مُطیعَم
وَلیکِن شَرطِ من دَرخَوردِ من نِهْ

کُلاهِ لُطفِ خود با تارکِ من
برایِ بَوْش و بَردابَردِ من نِهْ

ازان گَردی که از دریا بَرآری
بیار آن گَرد را، بر گَردِ من نِهْ

به هر باده نمی‌گردد سَرَم مَست
به پیشَم بادهٔ خوکردِ من نِهْ

خَمُش ای ناطقه‌یْ بسیارگویم
سُخَن را پیشِ شاهِ فَردِ من نِهْ
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.