هوش مصنوعی:
این متن به بررسی طبیعت انسان، فریبهای دنیوی، و اهمیت تقوا و خرد میپردازد. شاعر از دنیای پر از فریب و هوس سخن میگوید و هشدار میدهد که انسان نباید اسیر غرور و تمایلات نفسانی شود. تأکید اصلی متن بر ارزش معنویات، پرهیز از دنیاپرستی و اهمیت عقل و دین در زندگی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به رفتارهای انسانی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
در دنیا نابودن به که بودن
یک جهانند زیر این افلاک
کام پر زهر و خانه پر تریاک
تا دلت زیر چرخ گردانست
هرچه زی تو بدست نیک آنست
برگذر زین سرای هزل و هوس
پای طاوس ساز و مهد مگس
آدمی زیر طبع کی شاید
چار حمّال مرده را باید
دل اگر میل سوی خود کردی
داد کم کرده خوی دد کردی
کس ندیدی چنو یکی غمّاز
گرچه زر سوی او نمودی راز
کم نشین تا مقامر و غمّاز
که برهنهات کنند همچون راز
گرچه خود نیست در سرای مجاز
خام دست و دغا ده و کم باز
ای بسا رنگهای او دیده
پس غرورش به جهل بخریده
با غرورش مباش هیچ قرین
که برهنهت کنند ز دولت و دین
چار طبع اندرین دو رکن و سه حد
ز اوّل کار تا به روز لحد
کرم را از ظهور نبود بود
که بسوزد ولیک نبود دود
منهیان تواند چون تُندر
کشتی خشکروتر از استر
یا ز خود یاد باش یا زو باش
بکند هم سزاش روزی باش
این همه خواجگان گربه طبع
که سگ نفس را شدند تبع
چون حباب ارچه زاب دلشادند
زود میرند از آنکه پر بادند
عمر کز سعی باد باشد و آب
سخت کوته بُوَد چو عمر حباب
عمر دین است تا ابد همراه
که اجل سوی او ندارد راه
عمر آنکس که پاس خود دارد
بر هنر پاسبان خرد دارد
کام پر زهر و خانه پر تریاک
تا دلت زیر چرخ گردانست
هرچه زی تو بدست نیک آنست
برگذر زین سرای هزل و هوس
پای طاوس ساز و مهد مگس
آدمی زیر طبع کی شاید
چار حمّال مرده را باید
دل اگر میل سوی خود کردی
داد کم کرده خوی دد کردی
کس ندیدی چنو یکی غمّاز
گرچه زر سوی او نمودی راز
کم نشین تا مقامر و غمّاز
که برهنهات کنند همچون راز
گرچه خود نیست در سرای مجاز
خام دست و دغا ده و کم باز
ای بسا رنگهای او دیده
پس غرورش به جهل بخریده
با غرورش مباش هیچ قرین
که برهنهت کنند ز دولت و دین
چار طبع اندرین دو رکن و سه حد
ز اوّل کار تا به روز لحد
کرم را از ظهور نبود بود
که بسوزد ولیک نبود دود
منهیان تواند چون تُندر
کشتی خشکروتر از استر
یا ز خود یاد باش یا زو باش
بکند هم سزاش روزی باش
این همه خواجگان گربه طبع
که سگ نفس را شدند تبع
چون حباب ارچه زاب دلشادند
زود میرند از آنکه پر بادند
عمر کز سعی باد باشد و آب
سخت کوته بُوَد چو عمر حباب
عمر دین است تا ابد همراه
که اجل سوی او ندارد راه
عمر آنکس که پاس خود دارد
بر هنر پاسبان خرد دارد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فیالتفکّر والمراقبة فی احوال التصوّف
گوهر بعدی:اندر صفت صورت عالم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.