هوش مصنوعی: در یک روستا، شحنه‌ای (مامور حکومتی) در حالت مستی پای مرغ معلّمی را می‌شکند. روز بعد، معلّم نزد بت می‌رود تا شحنه را نفرین کند. خبر این اتفاق به نوشروان (پادشاه) می‌رسد. او هر دو را به دربار می‌آورد و پس از شنیدن ماجرا، دستور می‌دهد پای شحنه را بشکنند تا عدالت اجرا شود. معلّم از کرده خود پشیمان می‌شود و نوشروان به جای مرغ، بره‌ای به او می‌دهد. این داستان به عنوان نمادی از عدالت نوشروان در یادها می‌ماند.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و پیام‌های عمیق درباره عدالت و پیامدهای رفتار نادرست است که برای درک بهتر، به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان کلاسیک و ساختار داستانی آن ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال جذاب یا قابل درک نباشد.

حکایت

شحنه‌ای در دهی شبی سرمست
پای مرغ معلّمی بشکست

روز دیگر معلّم بی‌دین
پیش بت رفت تا کند نفرین

وین سخن گشت منتشر در ده
باز گفتند این سخن کِه و مِه

برد صاحب خبر به نوشروان
قصّهٔ مرغ و شحنه و رُهبان

کس فرستاد از آنِ خویش به راه
تا بیاورد هردو را برِ شاه

بار داد و به جای خود بنشست
دل و جان اندرین سخن پیوست

هردو را پیش خواند و مرغ بخواست
شحنه را گفت اگر نگویی راست

گنه مرغ بی‌زبان ز چه بود
من برآرم ز روزگار تو دود

آنکه جان دارد و زبانش نیست
تو چه دانی که رنج جانش نیست

بشنو از من تو این سخن به درست
هان و هان تا نگیری این را سست

آن یکی پای او چو پای تو بود
ایزد از من شود بدان خشنود

که کنم پای تو چو پایش خُرد
خون شحنه به تن درون بفسرد

گرز انداخت ناگهان از دست
شحنه را هر دو پای خُرد شکست

برگرفتند شحنه را از جای
در سرِ دست خویش کرده دو پای

شد معلم خجل ز کردهٔ خویش
از خجالت فکند سر در پیش

از مکافات زی جزا پرداخت
راهب شور بخت را بنواخت

عوض مرغ بره‌ای دادش
بر معلّم پدید شد دادش

تا قیامت ز عدل نوشروان
یاد از آن آورند پیر و جوان
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه
گوهر بعدی:فی معانی القاضی الجاهل الظالم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.