۳۰۲ بار خوانده شده

در تعهّد علمای دیندار

علما جز امین دین نبوند
چون نیابند امان امین نبوند

چشم سر ملک و چشم سِر دین است
آن جهان بین و این نهان بین است

این و آن هردو یار یکدگرند
هم خزان هم بهار یکدگرند

ملک و دین را سری که بی‌خردست
راست چون حال دیوچه و نمدست

سدّ خردان ز روی لاد آمد
سدّ دولت سداد و داد آمد

ملک و دین را در این جهان و در آن
صدق و عدل است روی و پشتیوان

شاه را چون سداد نبود یار
ملک او باد دان به ملک مدار

هرکجا صدق دین و دل زنده‌ست
هرکجا عدل، ملک پاینده‌ست

شاه چون جفت داد گشت و سداد
ورنه ملکش بُوَد چو ملکت عاد

نه بگفته است صادق‌الوعدی
کاقتدوا بالذین من بعدی

چون به صدق و به عدل هر دو به هم
عقد بستند کار شد محکم

هردو یکتا شدند از پی سود
بی‌زیان اقتدا درست نمود

نه بمانده است زنده جاویدان
جور مروان و عدل نوشروان

ملک دو جهان به زیر پای آری
گر هوا را ز دست بگذاری

هرکه پرهیزگار و خرسندست
تا دو گیتی است او خداوندست

چون خرد افسر و تقی شد گاه
خواندت جبرئیل شاهنشاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در راستی میان جور و عدل
گوهر بعدی:حکایت در آنکه پادشاه را دل در هوا نباید بستن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.