هوش مصنوعی: بقراط، که به جای پیراهن خمی به تن داشت، در یک روز سرد به دشت رفت. پادشاه زمان او را برهنه دید و پیشنهاد داد تا سه حاجت او را برآورده کند. بقراط سه خواسته داشت: بخشش گناهان، جوان شدن و نجات از مرگ. پادشاه نتوانست این خواسته‌ها را برآورده کند و اعتراف کرد که تنها خداوند قادر به انجام چنین کارهایی است. بقراط نیز به قدرت بی‌همتای خداوند اشاره کرد و از او کمک خواست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر و استعاره‌های قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

التمثّل فی‌القناعة و ترک الحاجة

بود بقراط را خُمی مسکن
بودش آن خُم به جای پیراهن

روزی از اتفاق سرما یافت
از سوی خم به سوی دشت شتافت

پادشاه زمان برو بگذشت
دیدش او را چنان برهنه به دشت

شد برِ او فراز و گفت ای تن
کر بخواهی سبک سه حاجه ز من

هر سه حالی روا کنم تو بخواه
که منم بر زمانه شاهنشاه

گفت بقراط حاجت اوّل
عمام هست یک به یک به خلل

گنهم محو کن بیامرزم
کز گرانی چو کوه البرزم

گفت ویحک خدای بتواند
مزد بدهد گناه بستاند

گفت برگوی حاجت دومین
که منم پادشاه روی زمین

گفت پیرم مرا جوان گردان
عجز و ضعف از نهاد من بستان

گفت این از خدای باید خواست
از من این خواستن نیاید راست

زود پیش آر حاجت سومین
از من این آرزو مخواه چنین

گفت روزی من فزون گردان
جانم از چنگ مرگ باز رهان

گفت این نیز کرد نتوانم
مَلِکم بر جهان نه یزدانم

گفت برتر شو از برِ خورشید
که رطب خیره بار نارد بید

حاجت از کردگار خواهم من
وز تو حالی بدو پناهم من

تو چو من عاجزی و مجبوری
وز بزرگی و برتری دوری

برتری مر خدای را زیباست
که به ملکت همیشه بی‌همتاست

یارب ای سیّدی به حق رسول
دور گردان دل مرا ز فضول

ای خداوند فرد بی‌همتا
جسم را همچو اسم بخش سنا
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در مذمّت خدمت مخلوق گوید
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.