هوش مصنوعی: در این داستان، مرغی در حال جست‌و‌جو در خاک، فخری را می‌یابد که زیر ریگ پنهان شده است. فخر خود را ستودهٔ ابدال معرفی می‌کند و توضیح می‌دهد که زهی که بر میان بسته، نماد قناعت و طاعت است. مرغ از او درباره گندم‌هایی که در دو طرفش قرار دارد می‌پرسد و فخر پاسخ می‌دهد که برای رفع نیاز روزانه از یک پارسا دریافت می‌کند. مرغ گندم را می‌خورد و فخر گلویش گیر می‌کند. فخر از این اتفاق پند می‌گیرد که حرص و طمع باعث نابودی است و از دنیای پر از نااهلان شکایت می‌کند.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و استعاره‌های موجود ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

حکایت

آن شنیدی که مرغکی در شخ
دید در زیر ریگ پنهان فخ

گفت تو کیستی چنین بد حال
گفت هستم ستودهٔ ابدال

چیست این زه که بر میان داری
به چه معنی همی نهان داری

گفت این زه نگاه‌دار من است
در بد و نیک نیک یار من است

من میان بسته بهر طاعت را
گوشه بگزیده‌ام قناعت را

گفت این گندم از برای چراست
در میان دو چیز از چپ و راست

گفت هستم به قوت حاجتمند
هست حیوان به قوت اندر بند

راتبم گندمیست هر روزی
از یکی پارسای دلسوزی

هیچ بازت ندارم ار بخوری
راتب روز من اگر ببری

سر فرو کرد و گندمک برکند
حلقش از حلقها بماند به بند

مرغ گفتا که من شدم باری
مفتادت چو من خریداری

هیچ فاسق مرا ز راه نبرد
زاهدی کرد گردنم را خرد

به خدایم فریفت مکّاری
این چنین نابکار غدّاری

هرکه او بهر لقمه شد پویان
زود مانند من شود بیجان

کرده‌ام اختیار غفلت و جهل
زین چنین عالمی پر از نااهل

من وفایی ندیده‌ام ز خسان
گر تو دیدی سلام من برسان
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اندر بد دلی خویش گوید
گوهر بعدی:فی ذم‌الجهال والناصحین لهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.