هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات شاعر دربارهٔ بدبینی به جهان و مردم است. او خود را مانند خفاش می‌داند که از نور روز گریزان است و از بدی‌های جهان رنج می‌برد. شاعر به نیکی و بدی انسان‌ها اشاره می‌کند و معتقد است که در این دنیا، بدی افزایش یافته و نیکی کم شده است. او از جهل و غفلت به عنوان راهی برای فرار از این دنیای پر از نااهلان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از مفاهیم اجتماعی و اخلاقی داشته باشد.

اندر بد دلی خویش گوید

منم اندر ولایت خسرو
همچو خفّاش بد دل و شب‌رو

روز از بددلی چو خفّاشم
که نخواهم که صید کس باشم

دلم از نیک و بد رمان باشد
زانکه هشیار بدگمان باشد

اهل صورت بدند و نزد خرد
هرکه از بد گریخت نبود بد

کام چون نیست گان تیز بهست
همچو ناوک ز کژ گریز بهست

مرد کز ابلهان نهان باشد
در چنین جای جای آن باشد

نه بجست از بلای بدکاری
مصطفی با عتیق در غاری

یک جهان پر بغیض و کافر دل
برحقم گر بترسم از باطل

چنگل باز را همی دانم
در هوا مرغدل چنین زانم

نز پی دانه مرغکی صدبار
بنگرد پیش و پس یمین و یسار

از پی آن چنان بداندیش است
کش غم جان ز عشق نان بیش است

جای آن هست کش غم تلف است
که جهان گرسنه است و او علف است

هست معذور اگر بداندیش است
که جهان را بدی ز به پیش است

غم جان چون به خدمت تو درم
آنکه هرگز نخورده‌ام نخورم

هیچ مگزین به دوستی خس را
کو کسی کو کسی بود کس را

پس در این روزگار نزد خرد
نیک تست آنکه زوت نبود بد

به خدا ار بدیده‌ام روزی
زین همه خلق محتشم گوزی

تا بدانسته‌ام که مردم چیست
اندر آن حیرتم که مردم کیست

کرده‌ام اختیار غفلت و جهل
زین چنین عالمی پر از نااهل

بر جهان دهر عزل نیکان خواند
بد فزون گشت و نیک هیچ نماند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اندر ضعف خویش گوید
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.