هوش مصنوعی: متن به توصیف فضایل و ویژگی‌های عمر بن الخطاب (رضی الله عنه) می‌پردازد، از جمله ایمان قوی، فراست، صلابت، و کرامات او. همچنین به نقش او در طریقت عرفانی و حقایق معنوی اشاره می‌کند، با نقل‌قول‌هایی از پیامبر (ص) درباره جایگاه ویژه عمر. بخشی از متن به مفهوم عزلت (کناره‌گیری از مردم) می‌پردازد و آن را به دو نوع تقسیم می‌کند: اعراض از خلق و انقطاع از خلق. در نهایت، متن تأکید می‌کند که عمر با وجود حضور در امور دنیوی، همواره به حق متصل بود.
رده سنی: 16 سال به بالا متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و تاریخی است که درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی از مفاهیم دینی و فلسفی دارد. همچنین، برخی عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

۲- ابوحفص عمر بن الخطاب، رضی اللّه عنه

و منهم: سرهنگ اهل ایمان و صُعلوک جمع اهل احسان، امام اهل تحقیق اندر بحر محبت غریق، ابوحَفص عمربن الخطاب، رضی اللّه عنه
که وی را کرامات مشهور است وفراسات مذکور و مخصوص بود به فراست و صلابت. و وی را لطایف است اندر این طریقت و حقایق اندر این معنی؛ کما قال، علیه السّلام: «الحَقُّ یَنْطِقُ عَلی لِسانِ عمرَ، حق بر زبان عمر سخن گوید.» و نیز گفت، علیه السّلام: «قَد کانَ فِی الأُممِ مُحدَّثُونَ فإنْ یَکُنْ فی أُمَّتی فَعُمَرُ، اندر امتان پیشین محدَّثان بودند و اگر در این امت بباشد عمر است.»
و وی را در این طریقت رموز لطیف بسیار است، اندر این کتاب جمله را احصا نتوان کرد؛ اما از وی می‌آید که گفت: «العُزْلَةُ راحةٌ مِنْ خُلَطاءِ السُّوءِ.»
عزلت راحت بود از همنشینان بد و عزلت بر دو گونه بود: یکی اعراض از خلق، و دیگر انقطاع از ایشان و اعراض از خلق گزیدن جای خالی بود و تبرا کردن از محبت اجناس به ظاهرو آرامیدن با خود به رؤیت عیوب اعمال خود و خلاص جستن خود را از مخالطت مردمان و ایمن گردانیدن خلق را از بد خود؛ اما انقطاع از خلق به دل بود و صفت دل را به ظاهر هیچ تعلق نباشد چون کسی به دل منقطع بود از خلق و محبت ایشان وی را هیچ خبر نباشد از مخلوقات که اندیشهٔ آن بر دلش مستولی گردد. آنگاه این کس اگرچه در میان خلق بود، از خلق وحید بود و همتش از ایشان فرید بود و این مقامی بس عالی و بعید بود و راست این صفت عمر بود رضی اللّه عنه که از راحت عزلت نشان داد، و وی به ظاهر اندر میان ولایت امارت و خلافت بود و این دلیل واضح است که اهل باطن اگرچه به ظاهر با خلق آمیخته باشند، دلشان به حق آویخته باشد و اندر جمله حال بدو راجع باشند و آن مقدار صحبت که با خلق کنند از حق بلاشمرند و از حق تعالی بدان صحبت با خلق نگردند؛ که هرگز دنیا مر دوستان حق را مصفا نگردد و ا حوال آن مهنا نشود؛ چنان‌که عمر گفت، رضی اللّه عنه: «دارٌ أُسِّسَتْ عَلَی الْبَلْوی بِلا بَلْوی مُحالٌ. سرایی که اساس آن بر بلا و بلیت بود محال باشد که هرگز از بلا خالی بود.»
و عمر رضی اللّه عنه از خواص اهل و اصحاب رسول علیه السّلام بود و اندر حضرت حق تعالی به همه افعال مقبول بود؛ تا حدی که جبرئیل علیه السّلام اندر ابتدای عهد اسلام عمر بیامد و رسول را گفت: «یا محمّدُ، قَدِ اسْتَبْشَرَ أهلُ السّماءِ الیَوْمَ بإسْلامِ عُمَرَ.»
پس اقتدای این طایفه به لبس مرقعه و صلابت دین بدوست؛ از بعد آن که وی به جمله انواع مر خلق عالم را امام است، رضی اللّه عنه.

تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:۱- ابوبکر عبداللّه بن عثمان، الصدیق، رضی اللّه عنه
گوهر بعدی:۳- ابوعمرو عثمان بن عفان، رضی اللّه عنه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.