هوش مصنوعی:
ابوعبداللّه احمدبن حنبل، یکی از بزرگان اهل سنت و مخالفان بدعت، فردی پارسا و حافظ حدیث بود. او از مشایخ بزرگی مانند ذوالنون مصری و بشر حافی بهره برد و دارای کرامات و فراست صحیح بود. در دوران غلبه معتزله در بغداد، به دلیل اعتقاد به غیرمخلوق بودن قرآن تحت شکنجه قرار گرفت اما از عقیده خود دست برنداشت. او در معاملات و پاسخ به سوالات دینی، پاسخهای حکیمانه میداد و در نهایت، با وجود تهمتهای مشبهه و معتزله، از سوی اهل سنت مورد احترام بود.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق دینی، تاریخی و کلامی است که برای درک کامل آن، نیاز به دانش پایهای درباره اسلام و تاریخ آن وجود دارد. همچنین، اشاره به شکنجه و مسائل اعتقادی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
۲۱- ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه
و منهم: شیخ سنت و قاهر اهل بدعت، ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه
مخصوص بود به ورع و تقوی، و حافظ حدیث پیغمبر بود، علیه السّلام. و این طبقه بجمله از فریقین وی را مبارک داشتهاند و صحبت مشایخ بزرگ دریافته بود، چون ذوالنون مصری و بشر حافی و سری سقطی و معروف کرخی و مانند ایشان، رضی اللّه عنهم.
و ظاهر الکرامات و صحیح الفراسات بود و اینچه امروز بعضی از مشبهه تعلق بدو کنند آن بر وی افتراست و موضوع و وی از آن جمله بری است.
و وی را اعتقادی است اندر اصول دین پسندیدهٔ علما و چون به بغداد معتزله غلبه کردند گفتند وی راتکلیف باید کرد تا قرآن را مخلوق گوید. پیرو ضعیف بود. دستهاش بر عُقابَیْن کشیدند و هزار تازیانه بزدندش که: «قرآن را مخلوق گوی.» نگفت و اندر آن میانه بند ازارش بگشاد و دستهاش بسته بود. دو دست دیگر پدیدار آمد و ازار ببست. چون این برهان بدیدند بگذاشتندش. و هم اندر آن جراحت فرمان یافت.
و اندر آخر عهد وی قومی به نزدیک وی آمدند و گفتند: «چه گویی اندر این قوم که تو را بزدند؟» گفت: «چه گویم؟ از برای خدای زدند. پنداشتند که من بر باطلم. اگر ایشان بر حقاند به مجرد زخم من به قیامت با ایشان خصمی نکنم.»
و وی را کلام است عالی اندر معاملت، و هرکه ازوی مسألتی پرسیدی، اگر معاملتی بودی، جواب گفتی و اگر حقیقتی، حواله به بشر حافی کردی؛ چنانکه روزی یکی بیامد و گفت: «ما الإخلاصُ؟ قال: «الخَلاصُ مِنْ آفاتِ الأعمالِ.» :«اخلاص چیست؟» گفت: «اخلاص آن است که از آفات اعمال خلاص یابی؛ یعنی: عملت بی ریا و سُمعه شود.» گفت: «ما التّوکّل؟» قال: «الثّقة باللّه.» :«توکل چیست؟» گفت: «باور و استوار داشت خدای اندر روزی خود.»
گفت: «ما الرضا؟» قال: «تسلیم الأمور إلی اللّه.» :«رضا چیست؟» گفت:«آن که کارهای خود به خداوند تعالی سپاری.»
گفت: «ما المحبّة؟» :«محبت چیست؟» گفت: «این از بشر حافی پرس؛ که تا وی زنده است من جواب این نکنم.»
و احمد بن حنبل رحمة اللّه علیه اندر همه احوال ممتحن بود در حال حیات از طعن معتزله، و در حال ممات ازتهمتهای مشبهه؛ تا حدی که اهل سنت و جماعت آنان که بر حال وی واقف نگشتهاند وی را تهمت کنند و وی از آن بری است. و اللّه اعلم.
مخصوص بود به ورع و تقوی، و حافظ حدیث پیغمبر بود، علیه السّلام. و این طبقه بجمله از فریقین وی را مبارک داشتهاند و صحبت مشایخ بزرگ دریافته بود، چون ذوالنون مصری و بشر حافی و سری سقطی و معروف کرخی و مانند ایشان، رضی اللّه عنهم.
و ظاهر الکرامات و صحیح الفراسات بود و اینچه امروز بعضی از مشبهه تعلق بدو کنند آن بر وی افتراست و موضوع و وی از آن جمله بری است.
و وی را اعتقادی است اندر اصول دین پسندیدهٔ علما و چون به بغداد معتزله غلبه کردند گفتند وی راتکلیف باید کرد تا قرآن را مخلوق گوید. پیرو ضعیف بود. دستهاش بر عُقابَیْن کشیدند و هزار تازیانه بزدندش که: «قرآن را مخلوق گوی.» نگفت و اندر آن میانه بند ازارش بگشاد و دستهاش بسته بود. دو دست دیگر پدیدار آمد و ازار ببست. چون این برهان بدیدند بگذاشتندش. و هم اندر آن جراحت فرمان یافت.
و اندر آخر عهد وی قومی به نزدیک وی آمدند و گفتند: «چه گویی اندر این قوم که تو را بزدند؟» گفت: «چه گویم؟ از برای خدای زدند. پنداشتند که من بر باطلم. اگر ایشان بر حقاند به مجرد زخم من به قیامت با ایشان خصمی نکنم.»
و وی را کلام است عالی اندر معاملت، و هرکه ازوی مسألتی پرسیدی، اگر معاملتی بودی، جواب گفتی و اگر حقیقتی، حواله به بشر حافی کردی؛ چنانکه روزی یکی بیامد و گفت: «ما الإخلاصُ؟ قال: «الخَلاصُ مِنْ آفاتِ الأعمالِ.» :«اخلاص چیست؟» گفت: «اخلاص آن است که از آفات اعمال خلاص یابی؛ یعنی: عملت بی ریا و سُمعه شود.» گفت: «ما التّوکّل؟» قال: «الثّقة باللّه.» :«توکل چیست؟» گفت: «باور و استوار داشت خدای اندر روزی خود.»
گفت: «ما الرضا؟» قال: «تسلیم الأمور إلی اللّه.» :«رضا چیست؟» گفت:«آن که کارهای خود به خداوند تعالی سپاری.»
گفت: «ما المحبّة؟» :«محبت چیست؟» گفت: «این از بشر حافی پرس؛ که تا وی زنده است من جواب این نکنم.»
و احمد بن حنبل رحمة اللّه علیه اندر همه احوال ممتحن بود در حال حیات از طعن معتزله، و در حال ممات ازتهمتهای مشبهه؛ تا حدی که اهل سنت و جماعت آنان که بر حال وی واقف نگشتهاند وی را تهمت کنند و وی از آن بری است. و اللّه اعلم.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:۲۰- ابوعبداللّه محمدبن ادریس الشّافعی، رضی اللّه عنه
گوهر بعدی:۲۲- ابوالحسن احمدبن ابی الحواری، رضی اللّه عنه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.