هوش مصنوعی:
متن به اختلاف نظر میان مشایخ و محققان درباره سماع (شنیدن موسیقی یا صوت عرفانی) میپردازد. دو دیدگاه اصلی وجود دارد: گروهی سماع را وسیلهای برای غیبت (فاصله از خدا) میدانند و معتقدند در حالت مشاهده حق، سماع بیمعناست. گروه دیگر سماع را وسیلهای برای حضور (نزدیکی به خدا) میدانند و معتقدند تمام حواس، از جمله شنوایی، باید در محبت الهی مشارکت داشته باشند. همچنین، سماع به دو نوع با واسطه و بیواسطه تقسیم میشود.
رده سنی:
18+
متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به دانش و بلوغ فکری دارد. همچنین، بحثهای تخصصی درباره سماع و مفاهیم مرتبط با آن برای مخاطبان جوان و نوجوان ممکن است نامفهوم یا پیچیده باشد.
بابُ اختلافِهم فی السماع
اختلاف است میان مشایخ و محققان اندر سماع.
گروهی گفتند که: «سماع آلت غیبت است» و دلیل آوردند که: «اندر مشاهدت، سماع محال باشد؛ که دوست اندر محل وصل دوست، اندر حال نظر بدو، مستغنی بود از سماع؛ از آنچه سماع خبر را بود و خبر اندر محل عیان دوری و حجاب و مشغولی باشد. پس آن آلت مبتدیان باشد تا از پراکندگیهای غفلت بدان مجتمع شوند پس لامحاله مجتمع بدان پراکنده شود.»
و گروهی گفتند: «سماع آلت حضور است؛ از آنچه محبت کلیت خواهد، تا کلِّ محب به محبوب مستغرق نشود وی اندر محبت ناقص بود. پس چنانکه دل را اندر محل وصل نصیب محبت است و سر را مشاهدت و روح را وصلت و تن را خدمت، باید تا گوش را نیز نصیبی بود؛ چنانکه چشم را رؤیت.» سخت نیکو گفت شاعر در محل هزل:
ألا فَاسْقِنی خَمْراً وقُلْ لی هِیَ الخَمْرُ
وَلا تَسْقِنی سِرّاً إذا أمْکَنَ الْجَهْرُ
یعنی بده ای دوست مرا تا چشم ببیند و دست ببساود و کام بچشد و بینی ببوید، آنک یک حاست را از آن نصیب نباشد، پس بگوی این خمر است تا گوش نیز نصیب یابد تا همه حواس من اندر بند آن شوند و از آن لذت یابند.
و گویند: سماع آلت حضور است؛ که غایب خود غایب است و غایب منکر بود و منکر اهل آن نباشد.
پس سماع بر دو گونه باشد: یکی به واسطه و دیگر بی واسطه. آنچه از قاری شنود آلت غیبت باشد آنچه از باری شنود آلت حضور و از آن بود که آن پیر گفت.
مخلوق را در آن محل ننهیم که سخن ایشان شنوم، یا حدیث ایشان گویم.» واللّه اعلم.
گروهی گفتند که: «سماع آلت غیبت است» و دلیل آوردند که: «اندر مشاهدت، سماع محال باشد؛ که دوست اندر محل وصل دوست، اندر حال نظر بدو، مستغنی بود از سماع؛ از آنچه سماع خبر را بود و خبر اندر محل عیان دوری و حجاب و مشغولی باشد. پس آن آلت مبتدیان باشد تا از پراکندگیهای غفلت بدان مجتمع شوند پس لامحاله مجتمع بدان پراکنده شود.»
و گروهی گفتند: «سماع آلت حضور است؛ از آنچه محبت کلیت خواهد، تا کلِّ محب به محبوب مستغرق نشود وی اندر محبت ناقص بود. پس چنانکه دل را اندر محل وصل نصیب محبت است و سر را مشاهدت و روح را وصلت و تن را خدمت، باید تا گوش را نیز نصیبی بود؛ چنانکه چشم را رؤیت.» سخت نیکو گفت شاعر در محل هزل:
ألا فَاسْقِنی خَمْراً وقُلْ لی هِیَ الخَمْرُ
وَلا تَسْقِنی سِرّاً إذا أمْکَنَ الْجَهْرُ
یعنی بده ای دوست مرا تا چشم ببیند و دست ببساود و کام بچشد و بینی ببوید، آنک یک حاست را از آن نصیب نباشد، پس بگوی این خمر است تا گوش نیز نصیب یابد تا همه حواس من اندر بند آن شوند و از آن لذت یابند.
و گویند: سماع آلت حضور است؛ که غایب خود غایب است و غایب منکر بود و منکر اهل آن نباشد.
پس سماع بر دو گونه باشد: یکی به واسطه و دیگر بی واسطه. آنچه از قاری شنود آلت غیبت باشد آنچه از باری شنود آلت حضور و از آن بود که آن پیر گفت.
مخلوق را در آن محل ننهیم که سخن ایشان شنوم، یا حدیث ایشان گویم.» واللّه اعلم.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.