۲۱۱۲۱ بار خوانده شده

ترا من چشم در راهم

ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.

زمستان1336
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پاسها از شب گذشته است
گوهر بعدی:شب همه شب
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۱/۵/۱۴ ۰۱:۰۷

تورادیده بر راهم، همه هنگام...

ناشناس
۱۴۰۰/۳/۲۹ ۱۲:۱۵

نمیگیرد دلم ارام درین تاریک بی روزن