هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به عشق و شیدایی عاشقان به معشوق اشاره دارد. دیوانگان و عاشقان از بند سلسله رها شده‌اند و فریادهایشان بلند شده است. شاعر از عشق به لیلی و مجنون و همچنین از عشق به شمس تبریزی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق و فتنه‌ای که از سلسله برخاسته، هوش و جان عاشقان را تسخیر کرده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸۴

جَسته‌اند دیوانگانْ از سِلْسِله
ز آنک بَرزَد بویِ جانْ از سِلْسِله

نَعْره‌ها از عاشقانْ بَرخاسته
اَلْامان و اَلْامان از سِلْسِله

جانِ مُشتاقان نمی‌گُنجَد هَمی
در زمین و آسْمانْ از سِلْسِله

پیشِ لیلی می‌بَرَم من هر دَمی
جانِ مَجنون، اَرْمغانْ از سِلْسِله

حَلقه‌هایِ عشقِ تو در گوشِ ماست
هوشِ ما را تو مَرانْ از سِلْسِله

فِتْنه بین کَزْ سِلْسِله اَنْگیختی
فِتْنه را هم می‌نشانْ از سِلْسِله

صد نشان بر پایِ جانْ از بَندِ توست
گر چه جان شُد بی‌نشانْ از سِلْسِله

شَمسِ تبریزی مُرادم زُلفِ توست
گر چه کردم من بیانْ از سِلْسِله
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.