هوش مصنوعی: شاعر در این متن، احساسات و اندیشه‌های خود را در شب‌های سکوت و نومیدی بیان می‌کند. او با تصاویر شاعرانه‌ای مانند نقره‌ی مهتاب، دریاچه‌ی دشت، و باد، به توصیف امید و روشنایی در دل تاریکی می‌پردازد. همچنین، اشاره‌ای به زندان و مرگ دارد که نشان‌دهنده‌ی شرایط سخت و غم‌انگیز است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است و اشاره‌های غیرمستقیم به شرایط سیاسی و زندان دارد که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا سنگین باشد.

شبانه

به خانمِ آنگلا باران‌ْی

شب که جوی نقره‌ی مهتاب
بیکرانِ دشت را دریاچه می‌سازد،
من شراعِ زورقِ اندیشه‌ام را می‌گشایم در مسیرِ باد

شب که آوایی نمی‌آید
از درونِ خامُشِ نیزارهایِ آبگیرِ ژرف،
من امیدِ روشنم را همچو تیغِ آفتابی می‌سرایم شاد.



شب که می‌خواند کسی نومید
من ز راهِ دور دارم چشم
با لبِ سوزانِ خورشیدی که بامِ خانه‌ی همسایه‌ام را گرم می‌بوسد

شب که می‌ماسد غمی در باغ
من ز راهِ گوش می‌پایم
سُرفه‌هایِ مرگ را در ناله‌ی زنجیرِ دستانم که می‌پوسد.

زندانِ موقتِ شهربانی
۱۳۳۲

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شبانه
گوهر بعدی:شبانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.