هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنج، درد و تجربههایی میگوید که به او تعلق ندارند، اما زندگی او را تحت تأثیر قرار دادهاند. او احساس بیگانگی با نام، خاک و حتی مرگ خود دارد و این حس عدم تعلّق را به زیبایی بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند مرگ و بیگانگی وجودی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
فقر
از رنجی خستهام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشستهام که از آنِ من نیست
با نامی زیستهام که از آنِ من نیست
از دردی گریستهام که از آنِ من نیست
از لذتی جانگرفتهام که از آنِ من نیست
به مرگی جان میسپارم که از آنِ من نیست.
۱۳۳۸
بر خاکی نشستهام که از آنِ من نیست
با نامی زیستهام که از آنِ من نیست
از دردی گریستهام که از آنِ من نیست
از لذتی جانگرفتهام که از آنِ من نیست
به مرگی جان میسپارم که از آنِ من نیست.
۱۳۳۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:طرح
گوهر بعدی:مرثيه برای مردگانِ ديگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.