هوش مصنوعی: این شعر از احمد شاملو، گذر زمان را با تصاویر سنگین و فلزی مانند موج، جویبار آهن و دریایی از پولاد و سنگ توصیف می‌کند. سپس به تغییر و آغاز سرودی دیگرگونه در گذرگاه‌های مختلف مانند نسیم، باران و سایه اشاره دارد. در ادامه، تضاد بین زیبایی و تاریکی در وجود دو فرد (تو و من) را نشان می‌دهد. در پایان، شاعر با تبدیل عناصر طبیعی مانند برگ، موج و عشق به سرود، زندگی و مرگ را با طبل‌های پرطنین مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی، استفاده از استعاره‌های پیچیده و تصاویر سنگین مانند مرگ و سیاهی، درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

من مرگ را...

اینک موجِ سنگین‌گذرِ زمان است که در من می‌گذرد.
اینک موجِ سنگین‌گذرِ زمان است که چون جوبارِ آهن در من می‌گذرد.
اینک موجِ سنگین‌گذرِ زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ در من می‌گذرد.



در گذرگاهِ نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاهِ باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاهِ سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من،
فواره و رؤیا در تو بود
تالاب و سیاهی در من.

در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.



من برگ را سرودی کردم
سرسبزتر ز بیشه

من موج را سرودی کردم
پُرنبض‌تر ز انسان

من عشق را سرودی کردم
پُرطبل‌تر ز مرگ

سرسبزتر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم

پُرتپش‌تر از دلِ دریا
من موج را سرودی کردم

پُرطبل‌تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.

آذرِ ۱۳۴۰

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شبانه
گوهر بعدی:وصل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.