هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف یک کلاغ در دره‌های یوش می‌پردازد که با حضور قاطع خود، پیامی را به کوه‌ها می‌رساند. کوه‌ها این پیام را با حیرت تکرار می‌کنند. شاعر از خود می‌پرسد که کلاغ با آن خروش و خشم چه پیامی برای کوه‌های پیر دارد که آنها آن را تکرار می‌کنند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و تصاویر پیچیده‌ای است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و نمادین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

هنوز در فکر آن کلاغم

برای اسماعیل خویی

هنوز
در فکرِ آن کلاغم در دره‌های یوش:

با قیچی سیاهش
بر زردی‌ِ برشته‌ی گندمزار
با خِش‌خِشی مضاعف
از آسمانِ کاغذی مات
قوسی بُرید کج،
و رو به کوهِ نزدیک
با غار غارِ خشکِ گلویش
چیزی گفت
که کوه‌ها
بی‌حوصله
در زِلِّ آفتاب
تا دیرگاهی آن را
با حیرت
در کَلّه‌های سنگی‌شان
تکرار می‌کردند.



گاهی سوآل می‌کنم از خود که
یک کلاغ
با آن حضورِ قاطعِ بی‌تخفیف
وقتی
صلاتِ ظهر
با رنگِ سوگوارِ مُصرّش
بر زردیِ برشته‌ی گندمزاری بال می‌کشد
تا از فرازِ چند سپیدار بگذرد،
با آن خروش و خشم
چه دارد بگوید
با کوه‌های پیر
کاین عابدانِ خسته‌ی خواب‌آلود
در نیمروزِ تابستانی
تا دیرگاهی آن را با هم
تکرار کنند؟

شهریورِ ۱۳۵۴

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:زبانِ دیگر
گوهر بعدی:خطابه‌ی تدفین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.