هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر رنجها و ستمهای تاریخی یک قوم یا ملت است که در طول قرنها با کشتار، فریب، و تفرقه مواجه شدهاند. شاعر از بیعدالتی، تحقیر، و بیوطنی سخن میگوید و به یاد میآورد که تنها دستاورد این رنجها، فقر و ذلت بوده است. همچنین، اشارهای به نقش اعراب، ترکان، و چنگیزیان در این روند دارد و از بیقراری تاریخی و جستجوی ایمان به عنوان تنها فضیلت باقیمانده یاد میکند.
رده سنی:
18+
متن حاوی مضامین سنگین مانند کشتار، ظلم، و رنجهای تاریخی است که ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب باشد. همچنین، زبان نمادین و پیچیدهی شعر نیاز به درک بالاتری از مفاهیم اجتماعی و تاریخی دارد.
جخ امروز از مادر نزادهام...
جخ امروز
از مادر نزادهام
نه
عمرِ جهان بر من گذشته است.
نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست.
بارها به خونِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دستآوردِ کشتار
نانپارهی بیقاتقِ سفرهی بیبرکتِ ما بود.
اعراب فریبم دادند
بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینهی خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همگان را بر نطعِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که رافضیام دانستند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که قِرمَطیام دانستند.
آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و
این
کوتاهترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!
به یاد آر
که تنها دستآوردِ کشتار
جُلپارهی بیقدرِ عورتِ ما بود.
خوشبینیِ برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همگان را گردن زدند.
یوغِ ورزاو بر گردنِمان نهادند.
گاوآهن بر ما بستند
بر گُردهمان نشستند
و گورستانی چندان بیمرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.
کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُستجوی ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.
به یاد آر:
تاریخِ ما بیقراری بود
نه باوری
نه وطنی.
□
نه،
جخ امروز
از مادر
نزادهام.
۱۳۶۳
از مادر نزادهام
نه
عمرِ جهان بر من گذشته است.
نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست.
بارها به خونِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دستآوردِ کشتار
نانپارهی بیقاتقِ سفرهی بیبرکتِ ما بود.
اعراب فریبم دادند
بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینهی خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همگان را بر نطعِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که رافضیام دانستند.
نماز گزاردم و قتلِ عام شدم
که قِرمَطیام دانستند.
آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و
این
کوتاهترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!
به یاد آر
که تنها دستآوردِ کشتار
جُلپارهی بیقدرِ عورتِ ما بود.
خوشبینیِ برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همگان را گردن زدند.
یوغِ ورزاو بر گردنِمان نهادند.
گاوآهن بر ما بستند
بر گُردهمان نشستند
و گورستانی چندان بیمرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.
کوچِ غریب را به یاد آر
از غُربتی به غُربتِ دیگر،
تا جُستجوی ایمان
تنها فضیلتِ ما باشد.
به یاد آر:
تاریخِ ما بیقراری بود
نه باوری
نه وطنی.
□
نه،
جخ امروز
از مادر
نزادهام.
۱۳۶۳
۱۷۰۱۸
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سحر به بانگِ زحمت و جنون
گوهر بعدی:تو باعث شدهای...
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۹/۲۲ ۱۴:۵۶
الف بامداد سوای تمامی ارزش های اذبیات-جهان شمولی ایشان در کنار سایر ارزشهای به همان اندازه مهم بل فقط و فقط و فقط و فقط بخاطر ترجمه های ایشان از ادبیات جهان به فارسی شایسته ارچ و قدرانی recognition و appreciation به مقیاس آسمان نه فقط از سوی فارسی زبانان بلکه کل جهانیان می باشند تا ابد.
Farsi speakers and Persian culture shall cherish this
sunshine of literature for ever