هوش مصنوعی: شعر توصیف یک شب آرام و پر از سکوت است که در آن صداهای طبیعی مانند خش‌خش برگ‌ها و صدای غوک‌ها شنیده می‌شود. شاعر از زیبایی و زلالی شب و فرصتی که برای تأمل فراهم می‌کند، سخن می‌گوید و از شرمساری و تاریکی نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و تأمل‌برانگیز است که ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شبِ غوک

خِش‌خشِ بی خا و شینِ برگ از نسیم
در زمینه و
وِرِّ بی واو و رای غوکی بی‌جفت
از برکه‌ی همسایه ــ

چه شبی چه شبی!
شرمساری را به آفتابِ پرده‌دَر واگذار
که هنوز از ظلماتِ خجلت‌پوش
نفسی باقی‌ست.
دیوِ عربده در خواب است،
حالی سکوت را بنگر.

آه
چه زلالی!
چه فرصتی!
چه شبی!

۲۶ تیرِ ۱۳۶۶

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جاني پُر از زخم...
گوهر بعدی:ترجمانِ فاجعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.