هوش مصنوعی: شاعر به حوض می‌رود تا عکس تنهایی خود را در آب ببیند، اما آب در حوض نیست. ماهی‌ها به او می‌گویند که تقصیر درختان نیست. در گرمای ظهر تابستان، پسر روشن‌آب توسط عقاب خورشید به هوا برده می‌شود. شاعر از نرسیدن به اکسیژن آب و از دست رفتن برق پولک ماهی‌ها می‌گوید، اما نور و عکس میخک قرمز در آب، چشم‌اندازی از بهشت را نشان می‌دهد. شاعر از بیننده می‌خواهد که اگر خدا را در تپش باغ دید، به ماهی‌ها کمک کند و بگوید حوضشان بی‌آب است. در پایان، باد به سمت چنار می‌رود و شاعر به سمت خدا.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

پیغام ماهی‌ها

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب،
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دم کرده تابستان بود،
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد او را به هوا برد که برد.
به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.
برق از پولک ما رفت که رفت.
ولی آن نور درشت،
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد می آمد دل او، پشت چین های تغافل می زد،
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است.
باد می رفت به سر وقت چنار،
من به سر وقت خدا می رفتم.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پشت دریاها
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۱/۷/۲۶ ۱۲:۳۵

ای جانم!