هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و ناامیدی‌های زندگی خود می‌گوید. او از شکست‌ها، دوری‌ها، و فریب‌های زندگی سخن می‌گوید و احساس می‌کند که تمام تلاش‌هایش بی‌ثمر بوده‌اند. حتی زمانی که کمک‌هایی به نظر می‌رسد، آن‌ها نیز فریبنده هستند. شاعر از گذر سریع زمان و ناپایداری شادی‌ها نیز گلایه دارد و در نهایت، احساس می‌کند که زندگی‌اش پر از ویرانی و اندوه است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق و غمگینانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و فریب‌خوردگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

خراب

فرسود پای خود را چشمم به راه دور
تا حرف من پذیرد آخر که :زندگی
رنگ خیال بر رخ تصویر خواب بود.
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود،
پایان شام شکوه ام.
صبح عتاب بود.
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست:
این خانه را تمامی پی روی آب بود.
پایم خلیده خار بیابان .
جز با گلوی خشک نکوبیده ام به راه.
لیکن کسی ، ز راه مددکاری،
دستم اگر گرفت، فریب سراب بود.
خوب زمانه رنگ دوامی به خود ندید:
کندی نهفته داشت شب رنج من به دل،
اما به کار روز نشاطم شتاب بود.
آبادی ام ملول شد از صحبت زوال .
بانگ سرور در دلم افسرد، کز نخست
تصویر جغد زیب تن این خراب بود.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جان گرفته
گوهر بعدی:در قیر شب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.