هوش مصنوعی: شاعر از تنهایی و ویرانی درون خود می‌گوید و از سوختن در آتش رنج و درد سخن می‌راند. او با وجود ناامیدی، به امید و نور صبحگاهی اشاره می‌کند، اما همچنان در دود و تاریکی خلوتش باقی می‌ماند.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، مفاهیمی مانند تنهایی، رنج، و امید نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانی و بزرگسالی شکل می‌گیرد.

دود میخیزد

دود می خیزد ز خلوتگاه من.
کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟
با درون سوخته دارم سخن.
کی به پایان می رسد افسانه ام ؟
دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر.
خویش را از ساحل افکندم در آب،
لیک از ژرفای دریا بی خبر.
بر تن دیوارها طرح شکست.
کس دگر رنگی در این سامان ندید.
چشم میدوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید.
تا بدین منزل نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته ام.
گرچه می سوزم از این آتش به جان ،
لیک بر این سوختن دل بسته ام.
تیرگی پا می کشد از بام ها :
صبح می خندد به راه شهر من.
دود می خیزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دنگ...
گوهر بعدی:دیوار
نظرها و حاشیه ها
هیمن
۱۳۹۹/۷/۲۲ ۱۰:۰۳

آنها می توانند به دانشجویانی که به منابع ادبیات جهان علاقه مند هستند کمک کنند، مثلا باید اشعار سهراب سپهری را تحلیل کنم اما در دسترس نیست