هوش مصنوعی:
شاعر در یک شب سرد و تاریک، احساس تنهایی و افسردگی میکند. او از دوری راه و خستگی پاها مینالد و از نبودن نور و حضور انسانها در اطراف خود شکایت دارد. سایهها و تاریکی بر غم او میافزایند و او احساس میکند که در میان ویرانی و تاریکی، تنهاست. شاعر امید کمی به سپیدهدم دارد اما همچنان از تاریکی شب میترسد. او به دنبال خنده، قطرهای امید و تکیهگاهی میگردد اما احساس میکند که غم او عمیقتر از دیگران است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی مانند غم، تنهایی و ناامیدی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال سنگین باشد. درک این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
غمی غمناک
شب سردی است ، و من افسرده.
راه دوری است ، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل :
وای ، این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.
راه دوری است ، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل :
وای ، این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.
۷۰۳۲
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سپیده
گوهر بعدی:مرغ معما
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.