هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس ویرانی و تنهایی خود می‌گوید. پنجره‌ای به روی تهی باز می‌شود و او را ویران می‌کند. پرده نفس می‌کشد و دیوارها قیراندود هستند. او از پایان تلخ صداهای هوش‌ربا و فشار لذت خواب می‌گوید. فراموشی می‌بارد و شکوفه‌های خوابش پژمرده می‌شوند. شاعر از دوزخ‌ها، سایه‌های بی‌پایان و نگاه رها شده سخن می‌گوید و در نهایت از سیاهی سرد و بی‌تپش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی مانند ویرانی، تنهایی، مرگ و فراموشی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و فضای تاریک شعر، مناسب سنین بالاتر است.

پرده

پنجره ام به تهی باز شد
و من ویران شدم.
پرده نفس می کشید
دیوار قیر اندود!
از میان برخیز.
پایان تلخ صداهای هوش ربا!
فرو ریز.
لذت خواب می فشارد.
فراموشی می بارد.
پرده نفس می کشد:
شکوفه خوابم می پژمرد.
تا دوزخ ها بشکافند،
تا سایه ها بی پایان شوند،
تا نگاهم رها گردد،
درهم شکن بی جنبشی ات را
و از مرز هستی من بگذر
سیاه سرد بی تپش گنگ!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پاداش
گوهر بعدی:گل کاشی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.