هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس تنهایی، اندوه و حسرت خود سخن می‌گوید. او با اشاره به باده‌نوشی و مستی، از عشق گمشده و آرزوهای بربادرفته یاد می‌کند. تصاویری از آتش، باد و طبیعت برای بیان احساساتش استفاده شده است. شاعر همچنین از ناامیدی و خشم خود نسبت به جهان و اطرافیان می‌گوید.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامینی مانند باده‌نوشی، احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی است که برای مخاطبان زیر 18 سال ممکن است مناسب نباشد. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و احساسات سنگین، درک شعر را برای سنین پایین دشوار می‌کند.

غزل ۱

باده‌ای هست و پناهی و شبی شسته و پاک
جرعه‌ها نوشم و ته جرعه فشانم بر خاک
نم نمک زمزمه واری، رهش اندوه و ملال
می‌زنم در غزلی باده صفت آتشناک
بوی آن گمشده گل را از چه گلبن خواهم؟
که چو باد از همه سو می‌دوم و گمراهم
همه سر چشمم و از دیدن او محرومم
همه تن دستم و از دامن او کوتاهم
باده کم کم دهدم شور و شراری که مپرس
بزدم، افتان خیزان، به دیاری که مپرس
گوید آهسته به گوشم سخنانی که مگوی
پیش چشم آوردم باغ و بهاری که مپرس
آتشین بال و پر و دوزخی و نامه سیاه
جهد از دام دلم صد گله عفریتهٔ آه
بسته بین من و آن آرزوی گمشده ام
پل لرزنده ای از حسرت و اندوه نگاه
گرچه تنهایی من بسته در و پنجره‌ها
پیش چشمم گذرد عالمی از خاطره‌ها
مست نفرین منند از همه سو هر بد و نیک
غرق دشنام و خروشم سره‌ها، ناسره‌ها
گرچه دل بس گله ز او دارد و پیغام به او
ندهد بار، دهم باری دشنام به او
من کشم آه، که دشنام بر آن بزم که وی
ندهد نقل به من، من ندهم جام به او
روشنایی ده این تیره شبان بادا یاد
لاله برگ‌تر برگشته، لبان، بادا یاد
شوخ چشم آهوک من که خورد باده چو شیر
پیر می خوارگی، آن تازه جوان، بادا یاد
باده‌ای بود و پناهی، که رسید از ره باد
گفت با من: چه نشستی که سحر بال گشاد
من و این نالهٔ زار من و این باد سحر
آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:کاوه یا اسکندر؟
گوهر بعدی:چون سبوی تشنه...
نظرها و حاشیه ها
محمد حسن بیگلری
۱۳۹۹/۴/۳۱ ۱۱:۱۸

این شعر اخوان در استقبال از این غزل حافظ است: اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک _ از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک