هوش مصنوعی: شب خاموش و شهر آلوده و غبارآلود توصیف شده است. مردم شهر در آرزوی باران و رطوبت هستند. ابری از بالای شهر عبور می‌کند و گویی راز شهر را می‌شنود. شاعر آرزو می‌کند بارانش بر دشت‌های خاموش و خلوت ببارد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عمیق و نمادین است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژه‌هایی مانند 'شهر پلید' و 'روسپی' ممکن است برای گروه سنی پایین مناسب نباشد.

گله

شب خامش است و خفته در انبان تنگ روی
شهر پلید کودن دون، شهر روسپی
ناشسته دست و رو
برف غبار بر همه نقش و نگار او
بر یاد و یادگارش، آن اسب، آن سوار
بر بام و بر درختش، و آن راه و رهسپار
شب خاموش است و مردم شهر غبار پوش
پیموده راه تا قلل دور دست خواب
در آرزوی سایهٔ تری و قطره‌ای
رویای دیر باورشان را
کنده است همت ابری، چنانکه شهر
چون کشتی شده ست، شناور به روی آب
شب خامش است و اینک، خاموش‌تر ز شب
ابری ملول می‌گذرد از فراز شهر
دور آنچنانکه گویی در گوشش اختران
گویند راز شهر
نزدیک آنچنانک
گلدسته‌ها رطوبت او را
احساس می‌کنند
ای جاودانگی
ای دشت‌های خلوت و خاموش
باران من نثار شما باد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دریچه ها
گوهر بعدی:بازگشت زاغان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.