هوش مصنوعی: این شعر تصویری از غروب را به تصویر می‌کشد که در آن هزاران قایق سیاه بر روی آب‌های خاکستری در حرکت هستند. آفتاب و ماه حضور ندارند و فضایی تاریک و مرموز حاکم است. تغییر رنگ‌ها در طبیعت، ستاره‌های سیاه پرنده در آسمان سفید، و تصاویری از مرگ و فساد (مانند لاشه‌ها و مردار) به چشم می‌خورد. شاعر از گذر زمان و گذار از روز به شب سخن می‌گوید و حس غریب و وهم‌آلودی را انتقال می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای تصاویر تاریک، نمادهای مرموز و مفاهیم عمیق فلسفی مانند مرگ و گذر زمان است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نگران‌کننده باشد. همچنین، استفاده از واژگانی مانند 'مردار' و 'لاشه' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

بازگشت زاغان

در آستان غروب
بر آبگون به خاکستری گراینده
هزار زورق سیر و سیاه می‌گذرد
نه آفتاب، نه ماه
بر آبدان سپید
هزار زورق آواز خوان سیر و سیاه
یکی ببین که چه سان رنگ‌ها بدل کردند
سپهر تیره ضمیر و ستارهٔ روشن
جزیره‌های بلورین به قیر گون دریا
به یک نظاره شدند
چو رقعه های سیه بر سپید پیراهن
هزار همره گشت و گذار یک‌روزه
هزار مخلب و منقار دست شسته ز کار
هزار همسفر و همصدای تنگ جبین
هزار ژاغر پر گند و لاشه و مردار
بر آبگون به خاکستری گراینده
در آن زمان که به روز
گذشته نام گذاریم، و بر شب آینده
در آن زمان که نه مهر است بر سپهر، نه ماه
در آن زمان،‌دیدم
بر آسمان سپید
ستارگان سیاه
ستارگان سیاه پرنده و پر گوی
در آسمان سپید تپنده و کوتاه
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گله
گوهر بعدی:ناژو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.