هوش مصنوعی: راوی در حال نوشیدن شراب تلخ و احساس تنهایی است. پسر کوچکش روی قفسه‌های کتاب رفته و مانند فردی مصلوب یا چوب صلیب ایستاده است. خواهر و مادرش از او می‌خواهند پایین بیاید، اما او امتناع می‌کند و می‌گوید همان بالا می‌خوابد. راوی به پسرش می‌گوید که پدرش آن بالا خوابیده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و نمادین مانند مرگ، تنهایی و مصلوب شدن است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا ناراحت‌کننده باشد. همچنین، اشاره به نوشیدن شراب و زهر مار ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

آن بالا

داشتم با ناهار
یک دو پیمانه از آن تلخ، از آن مرگابه
زهر مارم می‌کردم
مزه‌ام لب گزهای تلخ و گس ِ با همگان تنهایی
پسرک
- پسرم -
در سکنج ِ دو ردیف ِ قفسکهای ِ کتاب
رفته بود آن بالا
دست‌ها از دو طرف وا کرده
تکیه داده به دو آرنج، گشوده کف ِ دست
پای آویخته و سر سوی بالا کرده
مثل یک مرد که بر دار ِ صلیب
یا گر باید هموار بگویم، شاید
مثل یک چوب ِ نه هموار ِ صلیب
خواهرش گفت:
"بیا پایین، زردشت!"
مادرش گفت:"بیا پایین مادر!
وقت خواب است، بیا، من خوابم می‌آید"
"من نمی‌آیم پایین، من اینجا می‌خوابم"
- گفت زردشت ِ صلیب -
"من همین بالا می‌خوابم"
من به او گفتم یا می‌گفتم می‌باید:
"تو بیا پایین، فرزند!
پدرت آن بالا می‌خوابد"
یا شاید:
"پدرت آن بالا خوابیده ست!"
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آن پنجره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.